سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 110061
کل یادداشتها ها : 137
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

تاثیر شناختن نفس در تهذیب اخلاق

و نیز شناختن خود، موجب شوق به تحصیل کمالات و تهذیب اخلاق و باعث‏سعى در دفع «رذائل‏» (4) مى‏گردد، زیرا که آدمى بعد از آنکه حقیقت‏خود را شناخت ودانست که: حقیقت او «جوهرى‏» (5) است از «عالم ملکوت‏» ، (6) که به این عالم جسمانى‏آمده باشد، که به این فکر افتد که: چنین جوهرى شریف را عبث و بى‏فایده به این عالم‏نفرستاده‏اند، واین گوهر قیمتى را به بازیچه در صندوقچه بدن ننهاده‏اند، و بدین سبب‏در صدد تحصیل فوائد تعلق نفس به بدن بر مى‏آید، و خود را به تدریج‏به سر منزل‏شریفى که باید مى‏رساند.

و گاه است که گوئى: من خود را شناخته‏ام، و به حقیقت‏خود رسیده‏ام.زنهار زنهار،که این نیست مگر از بى‏خبرى و بى‏خردى.عزیز من چنین شناختن را کلید سعادت‏نشاید، و این شناسائى ترا به جائى نرساند، که سایر حیوانات نیز با تو در این شناختن‏شریک‏اند، و آنها نیز خود را چنین شناسند.زیرا که: تو از ظاهر خود نشناسى مگر سر وروى و دست و پاى و چشم و گوش و پوست و گوشت، و از باطن خود ندانى مگر این‏قدر که چون گرسنه شوى غذا طلبى، و چون بر کسى خشمناک شوى در صدد انتقام‏برآئى، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت‏خواهش نمائى و امثال اینها، و همه‏حیوانات با تو در اینها برابرند.

پس هرگاه حقیقت تو همین باشد از چه راه بر «سباع‏» (7) و «بهائم‏» (8) ، مفاخرت‏مى‏کنى؟ و به چه سبب خود را نیز از آنها بهتر مى‏دانى؟ و اگر تو همین باشى به چه سبب‏خداوند عالم ترا بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده:

«و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا»

یعنى: «ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیارى از مخلوقات خود» (9) .

و حال اینکه در این صفات و عوارض، بسیارى از حیوانات بر تو ترجیح دارند.

پس باید که: حقیقت‏خود را طلب کنى تا خود چه چیزى، و چه کسى، و از کجاآمده‏اى، و به کجا خواهى رفت.و به این منزلگاه روزى چند به چه کار آمده‏اى، تو رابراى چه آفریده‏اند.و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده‏اند، و زمام قدرت واختیار را به چه جهت در کف تو نهاده‏اند.

و بدانى که: سعادت تو چیست، و از چیست، و هلاکت تو چیست.

و بدانى که: این صفات و ملکاتى که در تو جمع شده است‏بعضى از آنها صفات‏بهایم‏اند، و برخى صفات سباع و درندگان، و بعضى صفات شیاطین، و پاره‏اى صفات‏ملائکه و فرشتگان.

و بشناسى که: کدام یک از این صفات، شایسته و سزاوار حقیقت تو است، و باعث‏نجات و سعادت تو، تا در استحکام آن بکوشى.و کدام یک عاریت‏اند و موجب خذلان‏و شقاوت، تا در ازاله آن سعى نمائى.

و بالجمله آنچه در آغاز کار و ابتداى طلب، بر طلب سعادت و رستگارى لازم‏است آن است که: سعى در شناختن خود، و پى‏بردن به حقیقت‏خود نماید، که بدون آن‏به سر منزل مقصود نتوان رسید.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ